حاجی بیرامولیبیرام ولی، معروف به حاجی بیرام، صوفی و مؤسس طریقت بیرامیّه است. ۱ - معرفی بیرام ولیبیرام ولی، معروف به حاجی بیرام، صوفی و مؤسس طریقت بیرامیّه. در ۷۵۳ در روستای صُول فَصل (ذوالفضل) در حوالی آنکارا به دنیا آمد. نام اصلی او نُعمان بود و پدرش قویونلوجه احمد نام داشت. [۱]
بروسه لی محمد طاهربیگ، عثمانلی مؤلفلری، ج۱، ص۵۶، استانبول ۱۳۳۳ـ۱۳۴۲.
تحصیلات دینی خود را در آنکارا و بروسه (بورسا) به پایان رسانید و درقَرامدرسه در آنکارا به تدریس پرداخت.
وی به سبب رؤیایی که دیده بود یا به دنبال دعوت ابوحامد حمیدالدین آق سرایی ـ که حاجی بیرام شیفته کمالات او بود ـ تدریس را رها کرد و به قیصریه رفت. چون روز عید قربان به دیدار او نایل شد، حمیدالدین او را «بیرام/ بایرام» (عید) خطاب کرد و از آن زمان به این نام معروف شد. [۲]
بروسه لی محمد طاهربیگ، عثمانلی مؤلفلری، ج۱، ص۵۶، استانبول ۱۳۳۳ـ۱۳۴۲.
۱.۱ - تأسیس طریقت بیرامیّهبیرام همراه با حمیدالدین به شام رفت و سفر حج به جای آورد و دوباره به آق سرای بازگشت. وی پس از وفات حمیدالدین در ۸۱۵ (در بعضی مآخذ وفات شیخ حمیدالدین را ۸۰۵ دانستهاند) به آنکارا رفت و طریقت بیرامیّه را که آمیزهای از تعالیم خلوتیه و نقشبندیه بود، تأسیس کرد. ۱.۲ - تهمت و بدگمانی به بیرامشهرت حمیدالدین و تدریس حاجی بیرام در مدرسهای مهم در آنکارا، سبب شد که بیرامیّه به سرعت گسترش یابد. چون مریدانش زیاد شدند، مردم به او تهمتهایی زدند و حکومت به وی بدگمان شد. اما این بدگمانی پس از احضار وی به دربار سلطان مراد دوم (حک: ۸۲۴ ـ ۸۵۵) در اَدرنه رفع شد. بیرام ولی چندین بار در مسجد کهنه ادرنه وعظ کرد. در کلیبولی به محمّد بیجان ـ شارح محمّدیّه ـ و برادرش احمد بیجان خلافت داد. به سبب کثرت مریدان او سلطان آنان را از پرداخت مالیات معاف کرد، و این حکم برتعداد آنان افزود. بیرام با زراعت تأمین معاش میکرد و هر سه ماه از مریدان زکات میگرفت و میان مستمندان تقسیم میکرد. ۱.۳ - وفات بیرامبیرام در ۸۳۳ در آنکارا وفات یافت و در مسجدی در جوار معبد اوغسطس به خاک سپرده شد. [۳]
بروسه لی محمد طاهربیگ، عثمانلی مؤلفلری، ج۱، ص۵۶، استانبول ۱۳۳۳ـ۱۳۴۲.
سامی (ذیل مادّه) سال وفات او را به اشتباه ۷۳۳ ذکر کرده است.
۱.۴ - اشعار بیراماز بیرام دو شعر عروضی و سه شعر هجایی در دست است. چندتن از صوفیان، از جمله اسماعیل حقی بورسوی،سید محمد نور، و شرف اوغلی رومی مؤلف مزکی النفوس و داماد بیرام، یکی از اشعار هجایی وی را، که به شیوة یونس امره است، شرح کردهاند. یکی از خلفای بیرام به نام بدرالدین، به توصیه وی، لمعات فخرالدین عراقی را به ترکی ترجمه کرده است. [۴]
بروسه لی محمد طاهربیگ، عثمانلی مؤلفلری، ج۱، ص۵۷، استانبول ۱۳۳۳ـ۱۳۴۲.
۲ - فهرست منابع(۱) شمس الدین سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸. (۲) بروسه لی محمد طاهربیگ، عثمانلی مؤلفلری، استانبول ۱۳۳۳ـ۱۳۴۲. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیرام ولی»، شماره۲۴۳۴. |